سلام به صاحبای این کلبه...امشب من اومدم به این کلیه قشنگ ... جایی که می تونم روی صندلی روبروی شومینه اش بشینم و فکر کنم...جایی که وقتی صبح پنجره ها شو باز میکنی با یک دشت باز و سرسبز مواجه می شی .. و صدای .. خنده گنجشک ها رو می تونی بشنوی... اینجا همیشه وقت هست واسه مهمونی گرفتن گفتن خندیدن و گاهی گریستن و از همه مهمتر فکر کردن در مورد همه اون چیزایی که بهشون عادت کردیم و فراموش کردیم که چقدر مهم هستن

شما هم خجالت نکش بیا به کلبه من
..
سعی میکنم تو این کلبه همه چی واسه پذیرایی بذارم بفرما تو بابا ... صفا آوردی. ...

و رسالت من اين خواهد بود

تا دو استكان چاي داغ را

از ميان دويست جنگ خونين

به سلامت بگذرانم

تا در شبي باراني

آن ها را

با خداي خويش

چشم در چشم هم نوش كنيم

Comments (0)

Twitter Updates

    follow me on Twitter

    Subscribe Using: